سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نفس های سرد

مدتی است که رویاهای من از حالت همیشگی خود پای فراار نهاده و نوسان روح من کمی در مسیر امیالم پیش رفته


دیگر چون گذشته ها مانند زمانهای رنج با رو تلخی افزای دیرین از خواب نمی هراسم و از خوابیدن ابا نمیکنم


هنگامیکه خورشید زمین و زمان را نور گسترانیده و حقیقت زندگی بر جانهای حساس و قلوب پر احساس گردغم فشانیده وصول به عشق تو نیز امکان پذیر نمیگردد چشمان زیبا و معصوم تو که بر زمین دوخته شده حتی نظری بسوی من نمی افکند


بدین جهت بخواب پناه میبرم  تا در رویای خیال انگیزش سر در آغوش تو بگذارم و از دل پر درد سرود عشق بر آورم


تو ایدهءال من در تجسم افکارم همانگونه که هستی جلوه گر میشوی و بی آنکه مانعی وردایی قادر باشد این پیوند ارواح ما را بگسلد دست در آغوش هم می افکنیم و بر چمنزار های دور بر فراز چشمه سارهای شفاف گام می نهیم و فارغ از درد هجران عشق می ورزیم محبوبم این نعمت بزرگ را که بر من ارزانی داشته ای بخاطر قلب مهربان و عشق پرورت از من دریغ مکن باز در شبانگاهان هنگامی که احساس تنهایی میکنی در دل رویایه من خود نمون باش


همیشه با آغوش باز و هر زمان با دلی اباز از مهر رو عشق در انتظار تو هستم.


 


شعر


 


دل دردمند من را تو همی دوا توانی


مشکن چنین دلم را مفکن به ناتوانی


ز فسانه ها که گفتی همه عهد خود شکستی


بخدا به سوز آهم کنمت بن جوانی 


ارسال شده در توسط افشین کیا